ارتباط معماری با موسیقی

بازسازی نمای ویلا ارتباط هنرها با یکدیگر مسئله ایست که همواره از آن میان هنرمندان صحبت می شود. تأثیر گذاری و تأثیر پذیری هنرها بر یکدیگر همواره در طول تاریخ هنر، امری ایده پرور و پیشبرنده بوده است. با اینکه عده ای معماری را از هنرهای هفتگانه نمی دانند و برخی آن را مجموعه ای از هفت هنر به اضافه هنر هشتم (عکاسی) می دانند، همواره هنر بر معماری و معماری بر هنر تأثیر بسیار چشمگیری داشته اند. در دانشگاه ها و مدارس معماری اغلب گفته می شود از جمله هنرهایی که با آن درگیر و سهیم هستند، موسیقی است ولی اینکه چگونه از آن بهره برده شود کمتر بیان شده است. مقالات و مطالبی که در این باب به نگارش در آمده اند تا میانۀ راه ما را به جلو می برند و تنها دیدی شماتیک و پوسته ای در جلوی چشمانمان پدیدار می سازند. با بیان مثال و تجربیات می توان ذهن را تا سکوی حرکت جلو برد. همانگونه که مارتین هایدگر میگوید، هرگاه فلسفه و علم مدرن از گشایشِ راز هستی باز بماند، هنر آن را می گشاید و بر آن داناست و به گفته بابک احمدی، در حالی که علم با محاسبات سعی در پرده برداری از اسرار جهان دارد و گاهی از انجام آن عاجز می ماند، هنر به کشف و شهود رازها می پردازد و آن را در می یابد. برای دریافت معنی تأثیر موسیقی بر معماری و بالعکس، باید آنرا تجربه و مزه کرد.

mosighi از خیال تا فضا، در باب موسیقی در معماری

افراد و اساتید زیادی برای پرده برداری از چگونگی بهره بردن از این رابطه دست به کار شدند. برای مثال آقای مهندس حشمتی، استاد درس “انسان، طبیعت، معماری” دانشگاه آزاد اسلامی بوشهر، با هدف باز کردن دید دانشجویان به معماری، هنر، فلسفه و تأثیرات آنها بر یکدیگر، از دانشجویان خواسته بودند که رابطه بین هنرها و معماری را بررسی و نتیجه گیری کنند. موسیقی یکی از این هنرها بود. در جلسه اول این آزمایش ابتدا دانشجویان به اینکه موسیقی با معماری مرتبط است، اذعان داشتند ولی وقتی از آنها خواسته شده بود توضیحی برای این مسئله بیابند، کار قدری مشکل شده بود و احساسات درک شده بر زبان جاری نمی شد. دانشجویان برای پیدا کردن این سوال که واقعا موسیقی چه نقشی در معماری دارد، جستاری در فلسفه، ادبیات، تئاتر و سینما زدند. در پایان نتایج جالبی بدست آمد و شعار موسیقی در معماری به معنی واقعی خود رسید.

برای مثال موسیقی بودائی هایی که در فراز قله های چین و میان انبوهی از درختان آنرا خلق کرده اند و امروز حتی به عنوان موسیقی ریلَکسِیشِن (‏relaxation‏) از انها استفاده می شود، به نوعی به وزش باد، یا ابری که میان دره ها پرواز می کند، شباهت دارد. چشمان خود را ببندید و تصور کنید در قله ای از کوههای پیر که با انبوهی از درختان پوشیده شده است نشسته اید. در جلوی چشم خود دره هایی می بینید که در هم پیچیده شده اند. مِهی لطیف و رویایی چندین متر زیر پای شما، مثل حریری در پیچ و خم دره ها جا خوش کرده است و نسیمی ملایم می وزد. در واقع شما روی ابرها راه می روید! صدای پرندگانی را می شنوید که با صدای باد هم نوایی و گاهی دوئت می کنند. ناگهان صدای برخورد قطرات باران را بر روی برگها احساس می کنید. این صحنه واقعی است و در موسیقی بودائی از آن استفاده شده است. فلوت چینی صدای همان بلبل یا پرندگان است. باد اصوات کششی زیرصدا، قطرات باران ریتم ها و ضرب آهنگها را تشکیل می دهند. وقتی به این موسیقی گوش می دهید حتی اگر در مترو باشید و چشمان خود را ببندید احساس می کنید در آن فضا هستید.

زمانی که در اروپا فیلسوفانی زیبایی شناسی را با معادلات ریاضی بررسی می کردند و سلیقه انسانها را با اعداد اندازه گیری می نمودند، معماری و موسیقی کلاسیک بسیار زیبا با یکدیگر خلق شدند و خلق کردند. حتی امروزه اگر بخواهیم برای یک بنای کلاسیک موسیقی انتخاب کنیم، بی شک قطعات کلاسیک می توانند شکوه و عظمت آن بنا را بیان و شاید دو چندان کنند. مثلا برای نشان دادن شکوه و عظمت بناها در برنامه های مستند، دیده می شود از آثار کلاسیکی از قبیل دَنس ۱ و ۲ اثر برامس بهره گرفته اند.

موسیقی اصیل ایرانی با اینکه به قول استاد حسین علیزاده تصویری نیست، ولی باز خاطره اماکن و شهرهای مختلف را زنده می کند. موسیقی هر ناحیه از ایران با همان توضیحات قبلی شکل گرفته و تکامل پیدا کرده است. با گوش دادن به تاریخ موسیقی اصیل، می توانید در ابتدا خود را در کوچه باغهای شیراز و اصفهان دو صده قبل و شاید بیشتر بیابید. هر چه به آثار متأخر نزدیک می شویم خود را بیشتر در فضاهای شهری می یابیم تا اینکه بالاخره از تهران قدیم، لاله زار، سنگلج و غیره سر در می آوریم.

برای بررسی بیشتر روند شکلگیری موسیقی در مناطق  مختلف نیاز به بیان کامل روند تکامل موسیقی در تاریخ آن است که اینجا از مقال دور است.

مسئله ای که به نظر اینجانب بیشتر در معماری دخیل است، می تواند درک بصری، تخیل، تجسم و فضاسازی از آثار موسیقی باشد. گاهی از معمار خواسته می شود تا برای یک قطعه موسیقی، معماری کند و بنا یا دکور بسازد. این نمونه اغلب در طراحی صحنه استفاده میشود. گاهی یک موسیقی یا یک اثر می تواند الهام دهنده، ایده و یا آغاز یک طراحی باشد. برای مثال آقای دنیل لیبسکیند در‎ ‎روند طراحی موزه یهود برلین توضیح میدهد که این بنا قسمت و یا پارت دوم و ناتمام یک سمفونی است. گاهی از یک موسیقیدان خواسته می شود که برای یک اثر معماری موسیقی بنویسد و یا معمار برای آن اثر موسیقی انتخاب کند. شاید این روش در موسیقی متن آثار تئاتر و سینما و یا معرفی کار معماران حائز اهمیت باشد. در تمامی این روش ها و نمونه های مشابه معمار و موسیقیدان، هر دو باید از هنر یکدیگر آگاه و به موضوع مسلط باشند.

بازسازی آپارتمان  انتخاب سازها در طراحی این فضاها بسیار مهم هستند. سازها و جنس صداها می توانند شما را یاد سرزمین های گوناگون بیندازند. در قطعه “هر کجا پرسه زنم” (‏where ever I may roam‏) اثر جیمز هتفیلد و کرک همت، در ژانر هوی متال، با اینکه اصوات غربی هستند ولی به دلیل اینکه این قطعه از مسافرتهای طولانی مدت گروه به سرزمینهای شرقی تر سخن می گوید، با اضافه کردن اصوات گیتار بیس ۶ سیم توسط جیسن نیوستد، و لید توسط کرک همت، شما مسافرت به سمت شرق را کاملا احساس می کنید. موسیقی متن فیلم سینمایی اخراجی های ۱، اثر فریدون شهبازیان، با ملودی بسیار زیبایی از آکاردئون شروع می شود و بسیار تأثیر گذار است. این فیلم در ژانر دفاع مقدس ساخته شده و آکاردئون یک ساز ایرانی آن هم از نوع جنوبی نیست. اگر شما فیلم را ندیده باشید و فقط موسیقی را بشنوید، فکر میکنید این موسیقی یک فیلم اسکاتلندی یا ونیزی است و مثلا یک ماهیگیر محزون، در ونیز کنار آب نشسته است. گروه آلبا برای ساخت آلبوم آلبا، به همراه کریستف رضائی و مسعود شعاری و چندی از نوازنده های ارمنی و ایرنی، راهی قلعه رام اردشیر از آثار اولیه دوره ساسانی شدند. گروه آلبا سعی داشت روح مشترک بین موسیقی ایرانی، کلیسائی و ارمنی را پیدا کرده و کاری تلفیقی و خاص ارائه دهند. گروه به بهانه آنکه رام اردشیر از بناهای منحصر به فرد و خاص و بدون نمونه ایران و یک نمونه کهن است این بنا را انتخاب کرد، تا حضور در فضای معنوی قلعه، روح و حال و هوای موسیقی را تحت تأثیر بگذارد.

تبلیغات معماری موسیقی هایی که برای ما نشانه هایی از خاطرات بصری و ناخودآگاه انسان دارند ممکن است فقط برای ما جرقه ای ایجاد کنند و ما باید خود به دنبال فضا باشیم. صدای تَمبورین (دایره زنگی) در اپرای تراویاتا (‏Traviata‏) و تروواتور (‏Trovator‏) اثر وِردی (‏Verdi‏)، شما را به یاد تزئینات خاص بناهای اروپایی می اندازد. موسیقی فولکلور و اصیل ایرانی با اینکه فضاسازی نمی کند ولی اطلاعات خوبی را به ذهن انسان وارد می کند. با شنیدن موسیقی مقامی کردها، خود را در شور عرفانی، با شنیدن موسیقی تهران قدیم خود را در کوچه باغهای تهران، با رنگ شهرآشوب خود را در اُرُسی های شیراز و اصفهان، و بالاخره با شنیدن موسیقی محلی بوشهر خود را در کوچه های بافت، زیر شناشیرها، در حال نظاره خانه ها می یابید. رنگ، معنویت و سیالیت در موسیقی ایران ما به ازاهای زیادی در معماری دارد.

معمار باید با دید گسترده، حافظه و تجسم بصری قوی، سواد و ذوق هنری و ذکاوتی خاص این داده ها را به معماری تبدیل کند.  معماری واقعا ردّ فضاست بر زمان…

منبع :: www.evimshahane.com