متن و جملات زیبا با موضوع زندگی زیباست (2)

 

وقتی از آستانه ی پنجاه سالگیم گذشت.

فهمیدم هرچه زیستم اشتباه بود. 

 هرچه برایم ارزش بود کم ارزش شد.

حالا میفهمم چیزی بالاتر از سلامتی، چیزی بهتر از لحظهء حال، بااهمیت تر از شادی نیست

 حالا میفهمم دستاوردهایم معادل چیزهایی که در مسیر ِ به دست آوردن ِ همان دست آوردها از دست دادم نیستند. 

 حالا میفهمم استرس، تشویش، دلهره، ترس ِ آزمون کنکور و استخدام، ترس ِ نتیجه، اضطراب ِ سربازی، ترس از آینده، وحشت از عقب ماندن، دلهرهء تنهایی.نگرانی از غربت، غصه های ِ عصر ِ جمعه، اول ِ مهر، ۱۴ فروردین، بیکاری و.. هرگز نه ماندگار بودند

 نه ارزش لحظه های هَدَررفته اَم را داشتند. 

 حالا میفهمم یک کبد سالم چندبرابر  لیسانسم ارزشمند است. 

کلیه هایم از تمامی کارهایم، دیسک کمرم از متراژ خانه، تراکم  استخوانم از غروب های ِ جمعه،روحم از تمام نگرانیهایم، زمانم از همهء ناشناخته‌های آینده های نیامده اَم

شادیم از تمام لحظه های  عبوسم

امیدم از همهء یاس هایم 

با ارزش تر بودند. 

 حالا میفهمم چقدر موهایم قیمتی بودند 

و چقدر یک ثانیه بیشتر کنار فرزندم زنده بمانم ارزش ِ تمام ِ شغل های ِ دنیا را دارد. 

یقین دارم آدم هایی که به معنی تمام قدر لحظه های بودنشان را میفهمند با غبار غم و تردید و غصه و ترس و چه شَوَدها زندگی شان را حرام نکردند.

در حال، ماندند و ذهن شان را خالی، حِسِّ شان را چون ابر در حرکت، روحشان را با آموزه های درست و حقیقی تزیین و اندیشه هایشان را آزاد و تخیل شان را سرشار می کنند.

  به معنی حقیقی کلمه زنده اند

 زندگی می کنند و به معنی واقعی کلمه در آرامش میمیرند:  

سرخوش، همچون فصلی از زندگی، 

جزیی از زندگی و در مسیر  زندگی.

هیچگاه به دنبال خبرهای بد و حرفهای اعصاب خردی نباشید. چون تمومی نداره. دنبال شادی باشید. بذارید ذهنتون یه نفسی بکشه….

دوستی داشتم که چای را آن قدر کم رنگ می‌‌نوشید که به سختی می‌‌توانستیم بفهمیم که آب جوش نیست!

چربی‌ و نمک هم اصلا نمی‌‌خورد! ورزش می‌‌کرد و وقتی از ا‌و علت این کار‌هایش را می‌‌پرسیدیم، می‌‌گفت که این‌ها برای سلامتی‌ بد است و سکته می‌‌آورد.

ا‌و در چهل و پنج سالگی در اثر سکته قلبی درگذشت! 

چندی پیش یک زندانی در امریکا از زندان گریخت.

به ایستگاه راه آهن می رود و سوار یک واگن باری می شود.

در واگن به صورت خودکار بسته می شود و قطار به راه می افتد.او متوجه می شود که سوار فریزر قطار شده است. روی تکه کاغذی می نویسد که این مجازات رفتار های بد من است, که باید منجمد شوم.

وقتی قطار به ایستگاه می رسد, مامورین با جسد او روبرو می شوند.در حالی که فریزر قطار خاموش بوده است.

منتظر هرچه باشیم،همان برایمان پیش می‌‌آید. 

منتظر شادی باشیم،شادی پیش می‌‌آید.

منتظر غم باشیم،غم پیش می‌‌آید.

هرگز پول را برای بیماری و مشکلات پس انداز نکنیم چون رخ می‌‌دهد.

پول را برای عروسی ،برای خرید خانه،اتومبیل، مسافرت و نظایر آن پس انداز کنیم.

وقتی می‌‌گوئیم این پول برای خرید اتومبیل است، دیگر به تصادف فکر نکن.

 

خودتو با بقیه مقایسه نکن لطفاً !

یکی تو ۲۳ سالگی ازدواج می‌کنه و اولین بچه شو ۱۰ سال بعد به دنیا میاره، 

اون یکی ۲۹ سالگی ازدواج می‌کنه و اولین بچه شو سال بعدش به دنیا میاره

یکی ۲۵ سالگی فارغ التحصیل می‌شه ولی ۵ سال بعدش کار پیدا می‌کنه، 

اون یکی ۲۹ سالگی مدرکشو می‌گیره و بلافاصله کار مورد علاقه شو پیدا می‌کنه

یکی ۳۰ سالگی رئیس شرکت می‌شه و در ۴۰ سالگی فوت می‌کنه، 

اون یکی ۴۵ سالگی رئیس شرکت می‌شه و تا ۹۰ سالگی عمر می‌کنه

تو نه از بقیه جلوتری نه عقب تر. تو توی زمان خودت زندگی می‌کنی پس آرام باش، از زندگی لذت ببر و خودت را با دیگری مقایسه نکن.

چه کنیم که حالمون خوب بشه؟

 دائم واژه ای امیدوارکننده به دیگران اهدا کنید نه تنها احساس بهتری خواهید داشت بلکه شخصیت مثبت خود را نیز قوام بیشتری خواهید بخشید. 

 به جنبه معنوی زندگیتان توجه کنید. آرام باشید. ساکت نشستن را تمرین کنید.

 به ندای درونتان گوش کنید. به چیزهایی بیندیشید که صلح، زیبایی و آرامش را به زندگی‌تان به ارمغان بیاورند. برای یافتن مسیر معنوی خاص خودتان تلاش کنید.

یاد بگیرید که احساساتتان را تخلیه کنید.

هرگز احساسات‌تان را سرکوب نکنید و به درون نریزید. اندوه‌های خود را با آدمی قابل اطمینان مطرح کنید. به خاطر داشته باشید که احساساتی که بیان شده اند دیگر به همان اندازه گذشته ناخوشایند نیستند.