بیوگرافی دکتر محمود عزیزی

 

چکیده ای از بیوگرافی محمود عزیزی:

نام اصلی: محمود عزیزی سلدوز
زمینه فعالیت: بازیگر، نویسنده، کارگردان تئاتر تلویزیون و سینما
تولد     ۲۴ آذر ۱۳۲۳
۱۵ دسامبر ۱۹۴۴
تهران، ایران
محل زندگی: تهران
ملیت: ایران
پیشه: بازیگری، نویسندگی، کارگردانی و مدرس دانشگاه
مدرک تحصیلی: دکتری تئاتر از فرانسه

 

  تصاویر محمود عزیزی

 

بیوگرافی محمود عزیزی:
محمود عزیزی (متولد ۲۴ آذر ۱۳۲۳، تهران) بازیگر، نویسنده، کارگردان و مدرس تئاتر، تلویزیون و سینما ایران است. وی عضو هیئت علمی و استاد تمام دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی، پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران است.

تحصیلات محمود عزیزی:
محمود عزیزی دکتری تئاتر از فرانسه را دارد. رساله ی دکتری او در 260 صفحه در سال 1980 درباره ی تعزیه و تئاتر اپیک برشت و بوطیقای ارسطویی به راهنمایی آندره واینشتاین بوده است.

 

  عکس های محمود عزیزی

 

 

  عکس محمود عزیزی به همراه مریلا زارعی و الهام حمیدی

 

  تصاویر محمود عزیزی

 

 

  عکس های محمود عزیزی

 

کارهای هنری محمود عزیزی:
سینما
– دخترعمو و پسرعمو (۱۳۹۶)
– بادیگارد (۱۳۹۴)
– معراجی‌ها (۱۳۹۲)
– قلاده‌های طلا (۱۳۹۰)
– محکومین بهشت (۱۳۸۴)
– به من نگاه کن (۱۳۸۱)
– بازیگر (۱۳۷۸)
– چشمهایش (۱۳۷۸)
– دوستان (۱۳۷۸)
– متولد ماه مهر (۱۳۷۸)
– دختری با کفش‌های کتانی (۱۳۷۷)
– لیلی با من است (۱۳۷۴)
– جنگ نفت‌کش‌ها (۱۳۷۲)
– همه یک ملت (۱۳۶۹)

تلویزیون
– معراجی‌ها (۱۳۹۳)
– نوشدارو (۱۳۹۲،جواد اردکانی)
– همه بچه‌های ما (۱۳۹۲، تاجبخش فنائیان)
– راز پنهان (۱۳۹۱، فلورا سام)
– سی‌امین روز (۱۳۹۰، جواد افشار)
– ستایش (۱۳۸۹، سعید سلطانی)
– عبور از پاییز (۱۳۸۸، مسعود شاه‌محمدی)
– پس از سال‌ها (۱۳۸۸، اکبر خواجویی)
– زمانی برای پشیمانی (۱۳۸۷، اسماعیل فلاح پور)
– گل بارون زده (؟ ، عباس رنجبر)
– به دنیا بگویید بایستد (محمدرضا آهنج)
– رسم عاشقی (۱۳۸۶، سعید سلطانی)
– روشن‌تر از خاموشی (۱۳۸۲، حسن فتحی)
– سفر سبز (۱۳۸۱، محمدحسین لطیفی)
– بیابان عشق (۱۳۸۰ هوشنگ هدایتی) در برنامه «سیمای خانواده» شبکه ۱ پخش می‌شد.
– روزهای زندگی (۱۳۷۸–۱۳۷۷، سیروس مقدم)
– پدرخوانده
– میعاد در سپیده‌دم (مجموعه تلویزیونی) (۱۳۷۷، سعید سلطانی)
– گم‌شده (۱۳۷۷، مسعود نوابی)
– تولدی دیگر (مجموعه تلویزیونی) (۱۳۷۷، داریوش فرهنگ)
– عملیات فوق سری[۴] (۱۳۷۵–۱۳۷۶، امیر قویدل)
– زیر چتر خورشید (۱۳۷۵، بهمن زرین‌پور)
– نیمهٔ پنهان ماه (۱۳۷۳، مجید جعفری)

تئاتر
– قضیه اپن هایتمر (تله تئاتر)

مسابقه

– مسابقه ستاره بیست (داور)

 

مصاحبه با محمود عزیزی:
از آشنایی تان با دنیای تصویر شروع کنیم؟
من کارم را از تئاتر شروع کردم و به آن خیلی علاقه دارم چون بازی در تئاتر اجازه رشد و خلاقیت را به بازیگر می دهد اما در آن سال ها و به دلیل نوع تربیتمان در تئاتر خیلی وحشت داشتیم به سمت دنیای تصویر برویم چون فکر می کردیم رفتن به طرف تصویر خیانت به صحنه و هنر نمایش است. به دفعات برایم پیش آمد که در سینما بازی کنم اما ابا داشتم که بپذیریم زیرا سینما شرایط مطلوبی نداشت، تا اینکه بالاخره به عنوان یک شغل جانبی به سوی سینما رفتم و یکی از فیلم هایی که در بدو ورودم در سینما کارکردم، فیلم «همه یک ملت» بود.

شکستن این تابو برایتان سخت بود؟
نمی توانم بگویم سخت نبود اما به هر حال بازی در سینما تجربه جدیدی در آن زمان برایم بود و باعث شد موارد جدیدی بیاموزم.

•خيلى ها معتقدند كه محمود عزيزى آنقدر به كليشه كشيده شده كه ديگر انتظار نقش هاى جديد و متفاوتى از او نمى رود. يا پزشكى دلسوز و يا پدرى مهربان، اما لجباز… نظر خودتان چيست؟
متاسفانه اين كليشه، در ذهن كارگردان ها و خاصه تهيه كنندگان ما رشد و نمو پيدا كرده است زيرا كه وقتى بازيگرى را در يك نقش و خيلى هم خوب مى بينند و تمايل شاگردان را به ديدن همان چهره در همان نقش تكرارى، خب طبيعى است كه ديگر جرات و جسارت كار زياد و سر و كله زدن با بازيگران جديد و نامطمئن را در خود نمى يابند. پس ترجيح مى دهند كه همان آدم شناخته شده را به كار گيرند. از طرفى ديگر به هرحال ما هم درگير روزمرگى شده ايم و بايد به فكر يك لقمه نان بود.

محدودشدن فعاليت هاى تلويزيونى تان نيز به خاطر همين موضوع است؟
يكى از دلايلش همين است كه ديگر نمى خواهم براى كليشه ها به نقد كشيده شوم و دلايلى ديگر كه به نارضايتى ام از مسئولان تلويزيون برمى گردد و كارهاى تلويزيونى.

شما یکی از بازیگران موفق، باتجربه و خاک صحنه خورده تئاتر هستید. تجربه تئاتری تان چقدر در ارائه نقش‌هایتان موثر است؟
ما در تئاتر تحلیل نقش، تحلیل موقعیت، محتوا و ارزیابی بین شخصیت‌ها داریم. این تجربه به من کمک می‌کند تا بتوانم در نوع دکوپاژ، نگاه و زاویه تصویری که کارگردان می‌بیند، متمرکز شوم. با او همکاری کنم تا قصه جلو برود. بازی در تئاتر و مقابل دوربین، تفاوت‌هایی با هم دارند که بازیگر آن‌ها را درک می‌کند و از این تفاوت‌ها در کارش بهره می‌گیرد.

یکی از مشکلات بازی در مجموعه‌های طولانی، مدت درگیر شدن با نقش و تعهدی است که بازیگر به گروه می‌دهد. تصور می‌کنید دستمزدی که به بازیگر می‌دهند کفاف این را می‌دهد که در اثر دیگری بازی نکند؟
نوع تولید مملکت ما مشکل دارد. قاعدتا وقتی بازیگر قرار است چند سال در یک پروژه حضور داشته باشد، آن کار باید پاسخ گوی نیاز بازیگر باشد. البته به طور معمول این گونه نیست. به خصوص وقتی بازیگر قرارداد می‌بندد و دو ماه در آن بازی می‌کند. ناگهان قراردادش فسخ می‌شود و سپس دوباره دعوت به کار می‌شود، این ازجمله مشکلات اساسی است.

شما آدم انتقادپذیری هستید؟
بله، اگر کسی از من انتقاد و سپس مرا قانع کند، نه تنها ناراحت نمی شوم، بلکه دستش را هم خواهم بوسید و تا ابد هم از او ممنون خواهم بود.

شما در دانشگاه هم تدریس می کنید. تدریس و بازیگری همزمان تداخلی در زندگی شخصی تان ایجاد نمی کند؟
نه، چون این دو از هم دور نیستند. در همه جای دنیا نیز چنین است که افرادی که کار عملی می کنند، دوست دارند اوقاتی از کار خود را به آموزش اختصاص دهند. درواقع، این دو، لازم و ملزوم یکدیگرند. آموزش دهنده به طور همزمان آموزش هم می گیرد.

به نظرم تدریس و بازیگری مثل فلسفه یا ریاضی نیست که با یک قرارداد یا یک فرمول به راه حل و در نهایت پاسخ نهایی رسید. این 2 در یک مسیر هستند و به من خیلی کمک می کنند. حتی می توانم بگویم دیدگاهم نسبت به حرفه ام در این مدت خیلی بازتر و بهتر شده است.

کدام یک از نقش هایی که در این سال ها بازی کرده اید، برایتان دلچسب تر بوده است؟
من کاری را برای تلویزیون انجام دادم به نام «زیر چتر خورشید» که متاسفانه خوب دیده نشد، اما من خیلی قصه و نقشم را دوست داشتم. قصه این کار در ارتباط با 3 پیرمرد بود که ارتباط شیرینی با یکدیگر داشتند و درواقع، نشان می داد زمان بازنشستگی، نه تنها زمان پایان زندگی انسان ها نیست، بلکه می تواند آغاز فعالیتی جدید باشد. به هر حال، آن شخصیت خیلی به دل من نشست و من واقعا دوستش داشتم.

سخت ترین نقشی که در این سال ها ایفا کرده اید، چه بوده؟
نقشی که در فیلم چشم هایش داشتم، خیلی سخت بود، خیلی هم دوستش داشتم و برایش زحمت کشیدم، با اینکه نقش منفی بود اما قابل ملاحظه بود.

فکر می کنید مخاطبان تلویزیون با کدام نقش شما بیشتر ارتباط برقرار کردند؟
فکر می کنم محمود در سریال ستایش، چون پدری بود که ما به ازای بیرونی داشت و قابل باور بود.

دلم می خواهد کمی هم از گذشته تان بدانم، مثلا اینکه بازی هایتان چه بودند یا هیچ وقت جشن تولدی داشتید یا نه؟
می توانم بگویم گذشته برایم پر از خاطرات زیباست؛ از بازی های کودکانه بگیرید تا دوست های عمیق و خوب دیروز. بیشتر بازی های ما به فوتبال با توپ پلاستیکی یا بازی های سنتی محدود می شد اما در عین سادگی برایمان بسیار دلچسب بود. یادش بخیر! چقدر آدم برفی در زمستان درست می کردیم. در مورد جشن تولد هم باید بگویم که بله، پدر و مادرم برایم جشن تولد می گرفتند که خیلی هم خوب بود و امروز از آن فقط یک خاطره در ذهنم دارم.

چه چیزی به شما انرژی می دهد؟
به نظرم هر رنج درستی که باعث خلاقیت شود؟ ماحصلش سرمستی است.

پازل سرگرمی های شما شامل چه چیزهایی است؟
کتاب خواندن، فیلم دیدن، گپ زدن با دوستان و دانشجویانم و…

برای حفظ سلامتتان چه می کنید؟
سعی می کنم از آنچه که می دانم برای سلامت جسم و روانم مضر است، دوری کنم.

فکر می کنید چه چیزهایی سلامت روان آدم را به هم می ریزد؟
قضاوت های نادرست، بخل ورزیدن، استرس زیاد داشتن، صادق نبودن، مهربان نکردن و…

نظرتان راجع به زندگی؟
به نظرم زندگی هدیه ای از جانب خداوند به انسان است و باید از آن لذت برد.

چه چیزی در زندگی به شما انرژی می بخشد؟
دانستن بیشتر و آشنایی با موارد تازه به خصوص در حرفه ام.