اشعار زیبا و خواندنی درباره پاییز

 

اشعار زیبا درباره پاییز

پاییز آمد در میان درختان

لانه کرده کبوتر از تراوش باران می گریزد

 خورشید از غم با تمام غرورش

 پشت ابر سیاهی عاشقانه به گریه می نشیند

من با قلبی به سپیدی صبح

 با امید بهاران میروم به گلستان

 همچو عطر اقاقی لابه لای درختان می نشینم

 باشد روزی به امید بهاران

روی دامن صحرا لاله روید

شعر هستی بر زبانم جاری

پر توانم آری…. !

میروم در کوه و دشت و صحرا

ره پیمای قله ها هستم من

راه خود در توفان در کنار یاران مینوردم

دارم امید که دهد روزی

سختی کوهستان بر روان و جانم

پاکی این کوه و دشت و صحرا

باشد روزی برسد به جهان

شعر هستی بر لب

جان نهاده بر کف راه انسان ها را در نوردم

ره پیمای قله ها هستم من

راه خود در طوفان

در کنار یاران می نوردم

در کوهستان یا کویر تشنه یا که در جنگل ها

 رهنوردی شاد و پر امیدم

 شعر هستی بودن و کوشیدن رفتن و پیوستن

از کژی بگسستن جان فدا کردن در راه حق است

شعر هستی بودن و کوشیدن رفتن و پیوستن

از کژی بگسستن جان فدا کردن در راه حق است

شعرهای احساسی درباره پاییز, متن ترانه پاییز

اشعار زیبا و خواندنی درباره پاییز

ابرای پاییزی دلگیر من

 جوون ترای چهره پیر من

 چشمهای من بی‌خبرای ساده

منتظرای دل به جاده داده

مردمکاتون به کجا زل زدن

 باز م‍ژه‌هاتون به کجا پل زدن

 کاشکی بدونید که دارم هنوزم

از اشتباه قبلی‌تون می‌سوزم

 با اینکه هیچ کس نیومد پیش من

شب زده‌ها چشمای درویش من

تنها نبودم حتی یک دقیقه

با تنهایی که بهترین رفیقه

که بهترین رفیقه

 شعرهای احساسی درباره پاییز

پاييز يك شعر است 

يك شعر بي‌مانند 

زيباتر و بهتر 

از آنچه مي‌خوانند 

پاييز، تصويري 

رؤيايي و زيباست 

مانند افسون است 

مانند يك رؤياست 

 سحر نگاه او 

جادوي ايام است 

افسونگر شهر است 

با اين‌كه آرام است 

او ورد مي‌خواند 

در باغ‌هاي زرد 

مي‌آيد از سمتش 

موج هواي سرد 

با برگ مي‌رقصد 

با باد مي‌خندد 

در بازي‌اش با برگ 

او چشم مي‌بندد 

تا مي‌شود پنهان 

برگ از نگاه او، 

پاييز مي‌گردد 

دنبال او، هر سو 

هرچند در بازي 

هر سال، بازنده‌ست 

بسيار خوشحال است 

روي لبش خنده‌ست 

من دوست مي‌دارم 

آوازهايش را 

هنگام تنهايي 

لحن صدايش را 

مانند يك كودك 

خوب و دل انگيز است 

يا بهتر از اين‌ها 

«پاييز، پاييز است!»