حکایت پاداش زیاد برای انسان پرتلاش

 

حکایت های مثنوی معنوی

 

یکی از شاهان عرب به نزدیکانش گفت: (حقوق ماهانه فلان کس را دو برابر بدهید، زیرا همواره ملازم درگاه و آماده اجرای فرمان است، ولی سایر خدمتکاران به لهو و سرگرمیهای باطل اشتغال دارند و در خدمتگذاری سستی می کنند.)

یکی از صاحبدلان که اهل دل و باطن بود، وقتی که این دستور شنید، خروش و فریاد از دل آورد.

از او پرسیدند: این خروش برای چه بود؟

در پاسخ گفت: (درجات مقام بندگان در درگاه خداوند بزرگ نیز همین گونه است.)

(آن کسی که در اطاعتش سستی و کوتاهی کند، پاداش کمتری دارد ولی آن کی که جدی و پرتلاش باشد، پاداش فراوانی می برد.)

دو بامداد گر آید کسی به خدمت شاه           سیم هر آینه در وی کند بلطف نگاه
مهتری در بول فرمان است                                   ترک فرمان دلیل حرمان است
هر که سیمای راستان دارد                                        سر خدمت بر آستان دارد

 

مطالب مرتبط:

حکایت آهی که خرمن هستی ظالمی را خاکستر کرد

حکایت بقال و خاتون

حکایت پناهندگی به خدا

حکایت حکمت خداوندی

حکایت چشم پوشی ناسزاگویی

حکایت برتری هنر بر ثروت

حکایت های زیبا و پند آموز از بهلول