از نظر حضرت علی (ع) عبادت کنندگان چند دسته اند؟

 

اگر عبادت، از اول بر اساس طمع در نعمت دنيايي و آخرتي باشد، عبادت مزدورانه است

 

عبادت کنندگان از نظر حضرت علی (ع)
امير المؤمنين علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «ان العبّاد او العبادة، كان ثلاثة: قومٌ عبدواللّه، خوفاً، فتلك عبادة العبيد، و قوم عبدواللّه تبارك و تعالي طلب الثواب، فتلك عبادة الاجراء، و قومٌ عبدواللّه تبارك و تعالي حبّا له، فتلك عبادة الاحرار و هي افضل العبادة»

امير المؤمنين علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «ان العبّاد او العبادة، كان ثلاثة: قومٌ عبدواللّه، خوفاً، فتلك عبادة العبيد، و قوم عبدواللّه تبارك و تعالي طلب الثواب، فتلك عبادة الاجراء، و قومٌ عبدواللّه تبارك و تعالي حبّا له، فتلك عبادة الاحرار و هي افضل العبادة»(1)

 

يعني پرستش و يا پرستش كنندگان سه گروه است، گروهي خداوند را از ترس مي پرستند، پس اين پرستش بندگان است، گروهي خداوند تبارك و تعالي را براي رسيدن به پاداش مي پرستند، پس اين پرستش مزدوران است، و گروهي خداوند را از روي محبت مي پرستند، و اين پرستش آزادگان است، و اين از همه پرستش ها برتر است. و در نهج البلاغه همين حديث آمده لكن به جاي كلمه «حباً» واژه «شكراً» آمده است.(2)

شايان ذكر است كه عبادت به هر كدام از اقسام ياد شده در حديث ارزشمند است، به همين جهت در آموزه هاي ديني در برابر عبادت ها پاداش هاي آن نيز مطرح شده است، پس عبادت حتي اگر از نوع عبادت از روي ترس و يا طمع در بهشت هم باشد ارزشمند است.

اما اين كه عبادت احرار يا عبادت از روي سپاس و محبت چيست؟
قبل از تبيين ماهيت عبادت سپاسي، بايد درباره چيستي و ماهيت خود سپاس و تشكر، به اختصار توضيح داده شود. درباره ماهيت شكر سخن بسيار است، از جمله درباره شكر گفته اند: حقيقت شكر آن است كه از نعمت هايي كه براي انسان آفريده شده در جهت درست استفاده شود. يكي از نعمت هاي بزرگ الهي براي انسان، نعمت عبوديت و بندگي خداوند است.

 

انسان تا مي تواند بايد تلاش كند كه از اين نعمت به صورت كامل و شايسته استفاده كند. يعني اولاً اهل بندگي و عبوديت باشد، ثانياً تاجرانه و يا از روي ترس عبادت نكند. بلكه از روي محبت و عشق و براي سپاس خداوند و براي بجا آوردن شكر عملي در برابر خداوند عبادت كند، اين نوع عبادت بهترين مصداق شكر و كامل ترين عبادات است. چون بندگي انسان را خالصانه و به عنوان سپاس الهي نشان مي دهد.(3)

و هم چنين گفته شده، شكر عبارت است از قدرداني نعمت مُنعِم و آثار اين قدرداني در هر كدام از شئون وجودي به گونه اي خاص ظهور مي كند. مثلاً آثار شكر در قلب عبارت از خضوع و خشوع و محبت است، و در زبان ثناء و مدح و حمد، و در جوارح، اطاعت و استعمال جوارح و امثال آن. و مرتبه متعالي شكر عبارت از نفس معرفت با قلب است و اظهار آن معرفت در زبان و عمل، بلكه خود حالت نفساني كه اثر معرفت منعِم است.(4)

براي مشخص شدن ماهيت و چيستي عبادت حبّي و سپاسي، در ابتداء بايد گفت:
اولاً: اساساً عبادت و پرستش خداوند در واقع، كامل ترين جلوه گاه آزادي انسان از قيد اسارت و هواهاي نفساني است. و عبد از نظر لغت، به انساني گفته مي شود كه سر تا پا تعلق به مولا و صاحب خود دارد، اراده اش تابع ارادة او و خواستش تابع خواست او است. در برابر او مالك چيزي نيست و در اطاعت او هرگز سستي به خود راه نمي دهد. به تعبير ديگر، عبوديت آن گونه كه در متون ديني آمده، اظهار آخرين درجة خضوع در برابر معبود است و به همين دليل تنها كسي مي تواند، معبود باشد كه نهايت سزاواري و شايستگي هر نوع كمال از آن او بوده و تمام نعمت هايي كه به انسان مي رسد از او باشد.

 

انسان وقتي در برابر چنين وجودي، نيايش و كرنش و خضوع و عبادت مي كند، به طور يقين يا از روي محبت و عشق است و يا از روي سپاس گزاري از آنچه فيض، رحمت، نعمت و مانند آن است. لذا عبوديت كامل آن است كه انسان جز به معبود واقعي، يعني كمال مطلق نينديشد، جز در راه او گام بر ندارد و هر چه غير او است فراموش كند. حتي خويشتن را فراموش نمايد و اين گونه عبادت است كه هدف آفرينش را تأمين خواهد كرد.(5) اين گونه بندگي و پرستش، در واقع نمودار سپاس گزاري از حق بوده و نشان دهنده محبت و عشق بنده به خداوند است. اما اگر عبادت در همان آغاز از روي ترس يا طمع صورت بگيرد، گرچه مطلوب است، اما كامل و ايده ال نخواهد بود. اين كلام نغز حافظ در اين باره بسيار زيبا است كه مي گويد:
تو بندگي چو گدايان به شرط مزد مكن
كه خواجه خود روش بنده پروري داند

ثانياً: اگر بندگي و عبادت، از اول بر اساس طمع در نعمت دنيايي و آخرتي باشد، عبادت مزدورانه است. اما اگر انسان بر اساس فرهنگ و حياني عمل كند. يعني مطالعه آثار الهي و نعمت هاي او، انسان را وادار نمايد كه از روي سپاس آن همه نعمت، خدا را عبادت نمايد. همان عبادت سپاسي خواهد بود.

با توجه به اين بيان معلوم مي شود كه عبادت سپاسي، بعد از توجه به نعمت و شناخت نعمت و در مقام شكرگزاري از نعمت ها انجام مي شود. برخلاف عبادت مزدورانه كه در همان آغاز از روي طمع صورت مي گيرد.

ثالثاً: در آيه ديگر، درباره عبادت سپاسي و پرستش از روي شكرگزاري آمده است: انّ الذين تعبدون من دون اللّه لايملكون لكم رزقاً فابتغوا عند اللّه الرزق و اعبدوه و اشكرواله(6) يعني كساني را كه غير از خدا پرستش مي كنيد مالك رزق شما نيستند، روزي را نزد خدا بطلبيد و او را پرستش كنيد و شكر او را بجا آوريد. از اين آيه بدست مي آيد كه انگيزه برخي عبادت ها و يا اساساً انگيزه عبادت ها، حس شكرگزاري در مقابل مُنعِم حقيقي است، و هر انساني كه مي داند نعمت از آن خدا است و اوست كه نعمت مي دهد، تنها او را عبادت مي كند و از او شاكر است، پس عبادت شاكرانه است كه بهترين و كامل ترين نوع عبادت ها محسوب مي شود.(7)

رابعاً: از آن جا كه عبادت شاكرانه در واقع از روي عشق و اخلاص و محبت صورت مي گيرد و هيچ گونه شائبة ترس و طمع در ميان نيست، به همين جهت در بعضي روايات به جاي «شكر» سخن از «حبّ» است، يعني عبادت عاشقانه كه تنها از روي دل دادگي و عشق به خدا و سپاس او انجام مي گيرد.

پی نوشت:
1. حر عاملي، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، بيروت، نشر دارالحياء تراث العربي، 1391 ش، ج 1، ص 45، ابواب مقدمات العبادت، باب 9، ح1.
2. نهج البلاغه، کلمات قصار، 237.
3. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1379 ش، ج15، ص416، ج11، ص186، ج10، ص280، ج 18، ص51، ج 16، ص148.
4. موسوي خميني، سيد روح الله، چهل حديث، نشر مؤسسه آثار امام، 1378 ش، ص 345 ـ 346.
5. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، نشر دارالکتب الاسلاميه، 1379 ش، ج 22، ص 378.
6. عنکبوت: 17.
7. تفسير نمونه، همان، ج 16، ص 233.