مولودی ولادت حضرت علی اکبر (ع)

شور ولادت حضرت علی اکبر

اومده قرصه قمر ارباب

نور زیبای سحر ارباب

به چه حال اومد جگر ارباب

اکبر لیلا، حیدر ارباب

وقت بوسیدنش حسن میگه

 قربون صورتت عموجونت

دلبری میکنی برا زینب

هی میگه عمه جون به قربونت

دلم آقا

میگه هرجا

مقتدای منی یا اکبر لیلا

پسر لیلا چقدر نازه

بانگاش بابا دلومیبازه

زینبو یاد علی میندازه

چقدر نازه، این گل تازه

وقتی رو دستای ابالفضله

ماه هفت آسمون دلش میره

جبرئیل امین همش اونو

بانبی اشتباهی میگیره

دلم آقا

میگه هرجا

مقتدای منی یااکبر لیلا

حیرت انگیزه محشره محشر

 خُلقاً وخَلقاً مثله پیغمبر

کوریه چشم دشمن حیدر

بی عدد میگم، یاعلی اکبر

توی ماه رخش همه دیدن

چهره ی مهربون احمد رو

طعم شیرین خنده هاش داره

مزه ی خنده ی محمد رو

دلم آقا

میگه هرجا

مقتدای منی یا اکبر لیلا

شاعر: عالیه رجبی

 مولودی ولادت حضرت علی اکبر (ع)

امشب قمری قمر به دامن دارد

محبوب خدا پسر به دامن دارد

این نو گل نورسته زر نایاب است

فرزند رشید حضرت ارباب است

از دامن لیلا و حسین آمده است

از عطر خوشش ببین جهانی شده مست

او لاله ی فرخنده ی احمر باشد

دوم علی و علی اکبر باشد

در چهره ی او قرص قمر پنهان است

گویا که نبی صاحب قرآن است

گویند همه پیمبر آمد به جهان

از هیبت او قفل شده چشم و زبان

زهرا نسب و حیدری است این گوهر

مانند پدر لطف کند بر نوکر

چشم بد خلق از این قمر دور بود

زیبا تر از او نیست که او نور بود

یوسف اگر این جمال زیبا می دید

بی شک که دو دست خویش او می برید

شاعر:وحید زحمت کش شهری 

سرود مسجدی ولادت حضرت علی اکبر 

الا ای ماه شعبان! ماه احمد را تماشا کن

جمال بی‌مثال حیّ سرمد را تماشا کن

در اقطاع زمین خلد مخلّد را تماشا کن

محمّـد را محمّد را محمّد را تماشا کن

ولادت یافت با حُسن رسول الله، زیبایی

جمـال ماه لیلا را ببین با چشم زهرایی

مبارک باد بر ثارالله‌ این جانِ حسین است این

ببوسیدش بخوانیدش که قرآن حسین است این

دُرِ دریای رحمت زیب دامان حسین است این

چراغ ماه، یا خورشید تابان حسین است این؟

شگفتـا در جمـال او جمـال کبریا بینم

حسن بینم علی بینم نبی بینم خدا بینم

امیرالمؤمنین جدّ و علی شـد نـام نیکـویش

صدای «یا علی» آید به گوش از تـار هر مویش

علی خصلت،علی هیبت،علی خلقش،علی خویش

عجـب نبْـوَد که بابـا بوسـه آرد بـر دو بازویش

علی ای نفْس پیغمبر! پیمبر بین، پیمبر بین

به روی دست لیلا حضرتِ عباسِ دیگر بین

خداوندا چه خوانم گر نخوانم روح ایمانش

حسین ابن علی پیغمبر و این است قرآنش

دهان و چشم و ابرو: کوثر و تطهیر و فرقانش

حسین ابن علی پیغمبر و این است قرآنش

وجـودش از وجـود رحمۀ للعالمیـن گوید

یقین دارم که صورت‌آفرینش آفرین گوید

سـزد تـا خاتـم پیغمبران گوید ثنای او

عجب نبْوَد اگر جبریل وحی آرد برای او

دوای درد جان اهل دل در خاک پای او

بهشـت روح ثـارالله حسـن دلربــای او

امیرالمؤمنین زهـرا پیمبر دوستش دارد

امام مجتبی همچون برادر دوستش دارد

قیامت قامتان بستند قامت بهر تعظیمش

هزاران بوذر و مقداد و سلمانند تسلیمش

سر و جان همه خوبان عالم باد تقدیمش

علـوم اوّلیــن و آخـرین محتاج تعلیمش

نبی را نورعین است این چراغ عالمین است این

حسین‌بن‌علی را جان، علی‌بن‌الحسین است این

چـه قرآنـی که بـا قـرآن توانی کرد تفسیرش

چه خورشیدی که از خورشید دل برده است تصویرش

بـه هنگـام رجـز تکبیـر مـی‌نازد بـه تکبیرش

شجاعت رنگ می‌بازد به پیش برق شمشیرش

«کرامت»خشتی از کویش«دعا»دائم دعاگویش

«ادب»خاک کف پایش،«شرف»ریگ ته جویش

الا ای خضرِ رحمت تشنه‌کامِ لعلِ لب‌هایت!

خجل گردیده زیبایی، ز شرم روی زیبایت

زیــارت نامــۀ زوار ثــارالله، سیمــایت

حسین ابن علی گردیده محو قد و بالایت

جـلال احمـد و آلـت، جمـال الله تمثالت

سر و جان خاک درگاهت، دل بابا به دنبالت

همانا گرد خورشید ولایت ماه یعنی تو

شهیدان فضیلت را چراغ راه یعنی تو

محمّد را تجلای جلال و جاه یعنی تو

ولــی‌الله فرزنــدِ ولــی‌الله یــعنی تو

تو روح عشق و ایمانی، تو ثارالله را جانی

تو هم دلبند توحیدی تو هم فرزند قرآنی

تو وجه اللّهی و از احمد مختار دل بردی

تو سیف اللّهی و از حیدر کرار دل بردی

تو از خون خدا در مکتب ایثار دل بردی

تو حتی از عدو در عرصۀ پیکار دل بردی

تو تـا صبـح قیامت نـور دادی خلق عالم را

تو از بار مضامین سبز کردی نخل «میثم» را

شاعر:حاج غلامرضا سازگار